خودم به حال خودم گریه میکنم
پرونده گناهم را کم مرورکن آقا
حداقل پرونده ام را باز کردی چشم هایت را ببند آقا
با چشم های بسته نیز می توان شرمساری کسی را کم کرد…
با چشم های بسته بهتر می توان کسی را بخشید ..
پرونده ی گناهم هر چند سنگین هست اما مرواریدی درون خویش دارد
مروارید پرونده ی گناهم مروارید های اشکم هست که در فراقت می ریزد
پس وقتی پرونده گناهم را گشودی مروارید ها را بردار و چشم هایت را ببند آقا……
خدایا......
آرزوی من ..
مولای من دعا کن ،....کمی دعا کن!!!!!!!!!!!!
مولای من تنها و غریب به کدامین نقطه می نگری !!!!!!!!!!
آیا شما هم منتظرید !!!
ما منتظر مولا و مولا منتظر یاور
چه دنیای غریبیست ….
ماغریب ،تنها، دلتنگ ،منتظر
و مولایمان از ما هم غریب تر، تنهاتر، منتظر تر !!!!!
دلتنگی را ،چشم به راهی را ،غربت و تنهای را به دوش میکشم ،سنگین هست ،دردناک هست ….اما قابل تحمل
ولییییی……
بی کسی مولا را نه نه
مهدی جان کمی دعا کن کمی
تا بیایند سیصدو سیزده نفر
ما که هر چه ناله کردیم اشک ریختیم و ضجه زدیم نشد …
امشب خودت دعا کن کمی دعا کن ،کمی
تا تکمیل شوند یارانت
تا دگر بار اینگونه به دوردست نگاه نکنی
دعا کن و ما آمین می گوییم