برخى از غزليات محدّث و عارف كبير، مولى محسن فيض كاشانى كه تضمين ابياتى از ديوان حافظ است.
ألا يا أيّها المهدى، مدامَ الوصل ناوِلها كه در دوران هجرانت بسى افتاد مشكل ها
صبا از نكهت كويت نسيمى سوى يار آورد ز سوز شعله ى شوقت چه تاب افتاد در دل ها
چو نور مهر تو تابيد بر دلهاى مشتاقان ز خود آهنگ حق كردند و بربستند محمل ها
دل بى بهره از مِهرت، حقيقت را كجا يابد حق از آيينه ى رويت، تجلّى كرد بر دل ها
به كوى خود نشانى ده كه شوق تو محبّان را ز تقوا داد زاد ره، ز طاعت بست محمل ها
به حق سجاده تزيين كن، مَهِل محراب و را كه ديوان فلك صورت، از آن سازند محفل ها
شب تاريك و بيم موج و گردابى چنين هایل ز غرقاب فراق خود رهى بنما به ساحل ها
اگر دانستمى كويت، به سر می آمدم سويت خوشا گر بودمى آگه، ز راه و رسم منزل ها
در انتظار ققنوس كاوشى در قلمرو موعودشناسى و مهدى باورى، ص: 326