جمعه است....
22 خرداد 1394 توسط مير عمادي
غروب جمعه است هنوز منتظرم
ازصبح منتظرم
روز جمعه را دوست دارم
مهمان ناخوانده را هم دوست دارم ولی نمیدانم چرا دلهره دارم
دلهره آمدن مهمان ،مهمانی عزیز که سال ها دوریش را تحمل کردم
گفته که جمعه می آید ولی نگفت کی!! چه ساعتی !!!
پس تمام لحظه ها و ساعت ها را به انتظار می نشینم
ولی الان غروب شد و من دلگیرم
دلتنگ تر از همیشه
بغض راه گلویم را بست پس چرا نیامد ………………